میدونم رو آئینه قلب کوچیکت پر از غبار غـصه
میدونم که پاکی عشق پیش تو رنگشو باخته شده قصه
مـیدونم تنگه غروبه با خودت تنها نشستی
میـدونم به روی قلبت همه ی درا رو بستی
میـدونم مثل یه سایه تورو تنها نمیذاره
اون غم تخ جدایی که حالا مثل یه یاره
میـدونم حرمت عشقو دیگه هیشکی نمیدونه
جور میشه صدتا بهونه وقتی که میخواد نمونه
اما این بازی عشقه گاهی تلخه گاهی شیرین
از میون رهگذرها یکی هست اون یار شیرین
مـیدونم رو آئینه قلب کوچیکت پر از غبار غـصه
می دونم که پاکی عشق پیش تو رنگشو باخته شده قصه
توی این شهر دورنگی پر از قـلبای سنگی
کلید قلب طلاتونسپری دست زرنگی
اما اون خدای خوبی میشناسه قلب گلت رو
یه روزی برات میاره مرحم زخم دلت رو
میدونم رو آئینه قلب کوچیکت پر از غبار غـصه
می دونم که پاکی عشق پیش تو رنگشو باخته شده قصه
تمامی حقوق مطالب برای تهران موزیک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.